ای کاش، تو هم هوادار یا خبرنگار بودی اکرم عفیف!
۲ مدافع میانی تیمملی پس از جام ملتهای آسیا و حذف تلخ مقابل قطر، رفتارهایی از خود نشان دادند که نیازمند رسیدگی بیشتر از سوی ارکان قضایی فدراسیون فوتبال است.
به گزارش مجله تفریحی زیباروز، نمیدانیم؛ یا واقعا حافظهها ضعیف شده یا برخی تصور میکنند که این اتفاق افتاده است. با این حال، ما اصل را میگذاریم روی ضعیف شدن حافظهها اما چه میشود کرد وقتی یک سری چیزها هیچوقت از حافظه آدم پاک نمیشود.
نمونهاش چیست؟ اگر شما در فوتبال به پول و بوسیدن لوگو فکر میکنید، چه کسی به ذهنتان میآید؟ احتمالا شجاع خلیلزاده. آخ که چقدر پول بیشتر، آن بوسه روی لوگو را آبدارتر میکرد! آخ که چقدر آن بوسه آبدار، دل میلیونها هوادار که همان چند روز قبلش روی لوگوی باشگاهشان بوسه می زدی را کباب کرد!
البته کمی بیشتر که به حافظه ضعیفمان فشار میآوریم، یک سری اتفاقات دیگر هم یادمان میآید. یادش بخیر، در دوره ۸ ساله کیروش، یعنی همان دوره اول حضورش، از هر چیزیاش خوشمان نمیآمد، میدانستیم که تیم حریف برزیل و آلمان و آرژانتین هم باشد، قرار نیست به این راحتیها گل بخوریم. یادش بخیر، چه دفاع تیمیای داشتیم، طوری بازی میکردند که یک سری بازیکنان هرچقدر بوسهشان را آبدارتر میکردند هم کسی به ملیپوش شدنشان فکر نمیکرد.
دقت کردید، هر وقت به یک اتفاق فکر میکنید، یک اتفاقی که از خاطرتان رفته بود، به یادتان میآید؟ همین کیروش وقتی دوباره برگشت، نمیدانیم چه بر سرش خورد که بعضیها را به تیمملی دعوت کرد؛ بعضیهایی که ترکیب تیمملی را صبح بازی اول مقابل انگلیس در جام جهانی ۲۰۲۲ لو دادند و اگر وساطت بزرگترها نبود، به بازی اول نکشیده از تیم اخراج شده بودند! لعنت به این حافظه که چه چیزهایی را یاد آدم میآورد!
مد شده که میگویند “فوتبال است دیگر”! از سرمربی تیمملی میپرسی چرا در جام ملتها هر توپی روی دروازهمان آمد، گل شد؟ میگوید “فوتبال است دیگر!”. از مدافع تیمملی که از قضا بوسههای آبداری هم دارد، میپرسی که مشکل دفاعی ما در جام ملتها چه بود؟ میگوید “فوتبال است دیگر!” و رو به خبرنگاران اضافه میکند “اصلا به شما چه ربطی دارد؟” و در ادامه با خبرنگاران درگیری لفظی پیدا میکند. به روی چشم، از این به بعد راجع به عشق به تیم و ترکیب تیمهایتان از شما سوال میپرسیم.
حالا که صحبت از جام ملتها شد، اکرم عفیف را دیدید؟ چقدر دفاع تیمملی را اذیت کرد و نگذاشت ما بعد از ۴۹ سال به فینال و قهرمانی جام ملتها برسیم. کاش شناخت الانمان از مدافعان وسط تیمملی را سه هفته پیش داشتیم، آن وقت کادر فنی تیم ملی میتوانست به دفاع بگویید که فکر کن اکرم عفیف خبرنگار یا هوادار است، حالا برو و مهارش کن!
راستی، چه شد که به این وضع افتادیم؟ چرا دو مدافع تیمملیمان آن طور که با خبرنگار و هوادار درگیری من تو من دارند، با اکرم عفیف یا حتی معز علی نداشتند؟ لعنت به تو ای حافظه کوتاه! آخر چه کاری برای این دو نفر کردیم که حالا از آنها طلبکار باشیم؟ خودمان اینطور بارشان آوردیم.
اگر فدراسیون فوتبال آن زمانی که حواشی عجیب و غریب شجاع خلیلزاده و حسین کنعانیزادگان به اردوی تیمملی هم کشیده شده بود، برخورد محکمی با این دو نفر میکرد، الان شاید همه این خاطرات طور دیگری بیان میشد اما چه توقعی داریم، در نهایت یک یا دو جلسه محرومیت تعلیقی برای این که بگویند ما محرومش کردیم، به علاوهی چند صد میلیون تومان جریمه مالی که حتما باید پرداخت شود؛ بالاخره فدراسیون خرج دارد!
البته تجربه نشان داده که محرومیت طولانی مدت خشک و خالی هم چیزی را درست نمیکند، پس باید ببینیم مشکل اصلی از کجاست؟ مشخص است که این مشکل رفتاری است و باید از دید روانشناسی بررسی شود. پس چه رویایی میشد اگر فکر میکردیم که یک محرومیت چند ماهه به همراه برگزاری جلسات روانشناسی اعمال میشد؛ همانند حکمی که در NBA برای دریموند گرین به خاطر رفتاری مشابه صادر کردند و او چندین ماه محروم و ملزم به حضور در جلسات روانشناسی شد.
شاید بعدا به خاطر حافظه ضعیفمان فراموش کنیم که بگوییم اما مراجعه به روانشناس هیچ معنای بدی ندارد و به منزلهی توهین نیست، بلکه روان هم همانند دیگر بخشهای بدن باید پرورش یابد.
انتهای پیام