۱۲۶۹؛ سالِ تحریم توتون و تنباکوی ایران

۱۶ سال قبل از تقسیم محرمانه ایران بین انگلیس و روسیه در سال ۱۹۰۷، ناصرالدین شاه قاجار با امضای امتیازنامه رژی نبض اقتصاد ایران در صنعت توتون و تنباکو را به مدت ۱۴ ماه در اختیار تاجران حسابگر انگلیسی گذاشت، اما با هرج و مرج اقتصادی و معیشتی و ابتذال فرهنگی آنان در ایران، سلسله اعتراضات پر زد و خورد و خونینی را سبب شد که به صدور فتوای میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی ختم شد.

به گزارش مجله تفریحی زیباروز، امروز ۲۵ اردیبهشت صد و سی و سومین سالروز لغو امتیازنامه توتون و تنباکو توسط ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۷۰ است.

۱۲۶۹، سال تاخت و تاز مقدماتی استعمار پیر انگستان در ایران، ۱۸ سال قبل از کشف ذخائر نفت و گاز در مسجدسلیمان بود. تاجران و میسیونرهای جاه‌طلب و خودخواه انگلیسی با درک موقعیت جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران در شمالِ آبراه خلیج‌فارس، دیگ طمع‌شان به جوش آمد و ایران را کشوری مناسب برای تیغ زدن یافتند.

تاجران انگلیسی با همکاری دیوانیان سلسله‌های پادشاهی متوجه مصرف بالای ایرانیان در بخش توتون و تنباکو شدند.

آنان زمانی پیشنهاد واگذاری انحصاری تولید و توزیع این دو محصول را به ناصرالدین شاه دادند که پی به مصرف فراگیر این دو کالا بین طبقات عامی، میانی و ثروتمند ایران بردند.

خرید و فروش و مصرف توتون و تنباکو در دوره سلطنت ناصرالدین شاه به بالاترین میزان یعنی ۴۳۵ تن در سال رسید که این حجم توتون و تنباکو از زمان ورود این دو محصول از اواسط دوره سلطنت شاه عباس اول صفوی به ایران در سال ۹۹۰، بی‌سابقه بود.

خرید و فروش و مصرف فراگیر توتون و تنباکو بین طبقات فقیر و غنی ایرانی به حدی قابل توجه بود که تقریبا یک پنجم مردم عصر ناصری زندگی‌شان را از این راه تامین می‌کردند. این حجم از معاملات موجب شد میرزا علی‌اصغر اتابک ملقب به امین‌السلطان صدراعظم وقت ناصرالدین شاه پیشنهاد وضع مالیات بر خرید و فروش توتون و تنباکویِ آنتوان کتابچی خان، بازرگان ارمنی‌تبار ایرانی که در دوره صدارت او چند ماه رییس گمرکات ایران شد را با هدف افزایش درآمد خزانه ناصری، بپذیرد.

۱۲۶۹ سالِ تحریم توتون و تنباکوی ایران
آنتوان کتابچی‌خان

امین‌السلطان پیشنهاد کتابچی‌خان را تحت عنوان «اداره مدیریت انحصاری توتون و تنباکو» به دربار ناصرالدین شاه برد اما ناصر درخواستش را به دلیل مخالفت روحانیون و اعتراض مردم کوچه و بازار، رد کرد.

امین‌السلطان‌،امادست‌بردارنبود.او یک سال بعد دستورالعملی را نوشت و بار دیگر به ناصرالدین شاه داد و با چرب‌زبانی موفق به جلب نظر مثبت شاه و تایید دستورالعمل، شد.

خبر موافقت شاه با وضع مالیات بر خرید و فروش توتون و تنباکو اما مخالفت و اعتراض وسیع کسبه و روحانیون و مردم عادی را سبب شد. شدت مخالفت‌ها به حدی بود که حتی برخی بزرگان حوزه‌های علمیه اخذ مالیات از مردم را غیرشرعی و بدعت در دین خواندند.

نارضایتی‌ها ادامه داشت تا اینکه با رسیدن دعوت‌نامه ملکه وقت انگلستان به دربار، ناصرالدین شاه تور اروپاگردی خود را که شامل سفر به فرانسه، روسیه، عثمانی، هلند و انگلستان بود، از ۲۴ فروردین ۱۲۶۸ آغاز کرد.

۱۲۶۹ سالِ تحریم توتون و تنباکوی ایران
سِر هنری دراموند ولف

دعوت‌نامه‌های ناپلئون سوم پادشاه وقت فرانسه برای بازدید از نمایشگاه بزرگ بین‌المللی صنعتی و بازرگانی پاریس، الکساندر سوم امپراتور روسیه تزاری، سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی و ویلیام سوم پادشاه هلند به تدریج از اوائل سال ۱۲۶۷ به دربار رسیده بود که با رسیدن دعوت‌نامه ملکه وقت انگلستان در نخستین روزهای فروردین ۱۲۶۸، ناصر سفر دور اروپا را در هفته چهارم فروردین ۱۲۶۸ آغاز کرد.

ناصرالدین شاه سفرش را با حضور هیاتی مرکب از امین‌السلطان،‌میرزا علی امین‌الدوله، غلام‌علی خان عزیزالسلطان ملیجک مخصوص شاه، علی‌قلی مخبرالدوله، ابوالقاسم خان قراگوزلو معروف به ناصرالملک اولین وزیر مالیه ایران، محمدعلی خان امین‌السلطنه، مهدی‌قلی‌خان مجدالدوله ملقب به حاج مجدالدوله پسر دایی شاه، محمدحسن خان مقدم مراغه‌ای ملقب به صنیع‌الدوله، مهدی‌خان غفاری کاشانی ملقب به وزیر همایونی و تنها وزیر بهایی ایران در دوره قاجار، ژوزف دزیره تولوزان پزشک فرانسوی ناصرالدین شاه که ۳۰ سال پزشک مخصوصش بود به همراه ۲۶ نفر دیگر از شاهزادگان، دیوانیان و درباریان آغاز کرد.

سفر ناصرالدین شاه به انگلستان سومین سفر او به این کشور بود. در این سفر دربار و دولت وقت انگلستان با اهدای با ارزش‌ترین نشان‌های رسمی پادشاهی و پذیرایی بسیار گرم، احترام فریبنده‌ای را نثار شاه وقت ایران کردند غافل از اینکه پشت این رفتار اغراق‌آمیز چه خوابی برای او و دربارش دیده‌اند.

تاجرها و دیوانیان انگلیسی در این سفر قراردادهای متعددی را به امضاء ناصرالدین شاه رساندند که مهمترین آن انحصار کشت، خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران بود.

آتورهاردینگ سفیر انگلستان و دراموند ولف وزیرمختار انگلیس در ایران که زمینه‌ساز دعوت ملکه انگلستان از ناصرالدین شاه بودند برای در امان نگهداشتن قراردادها از گزند رقبای قدرتمند غربی، ماژور جرالد تالبوت را به نمایندگی از دولت این کشور به طرف ایرانی معرفی کردند.

شاه و هیات همراهش پنج ماه بعد در تاریخ ۲۸ آنلاین ۱۲۶۸ به ایران برگشتند و جرالد تالبوت نماینده دولت انگلستان و هیات همراهش نیز با هدایت و همراهی آتورهاردینگ و دراموند ولف پس از ثبت شرکتی به نام «رِژی» با سرمایه ۶۵۰ هزار لیره استرلینگ انگلستان در لندن به فاصله کوتاهی به ایران آمدند.

او بعد از ورود به تهران با کمک نمایندگان سیاسی دولت انگلستان در ایران مفاد قرارداد رِژی را در ۱۵ فصل تهیه کرده و به دفتر امین‌السلطان صدراعظم ایران رساندند و او نیز با تغییرات جزیی قرارداد را نزد ناصرالدین شاه برد و با تعریف و تمجید و تملق فراوان و تشریح درآمدهای ناشی از قرارداد موجب امضای آن توسط شاه در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۲۶۸ شد و البته ناصرالدین شاه به پاس خدمات امین‌السلطان در این زمینه با اهداء تقدیرنامه از او تقدیر کرد.

به موجب این قرارداد که علاوه بر ناصرالدین شاه توسط سِر هنری ولف وزیر مختار انگلستان هم امضاء شد، دولت ایران در ازای دریافت سالانه ۱۵ هزار لیره استرلینگ انگلستان و یک چهارم سود سالانه، امتیاز کلیۀ معاملات داخلی و خارجی توتون و تنباکو را به مدت ۵۰ سال به تالبوت و شرکایش واگذار کرد.

تالبوت برای گرفتن این امتیاز علاوه بر شاه، رشوه گزافی را به صدر اعظم و نایب‌السلطنه و چند نفر دیگر از درباریان پرداخت کرد.

۱۲۶۹ سالِ تحریم توتون و تنباکوی ایران
ناصرالدین شاه

رِژی در ایران

با امضای قرارداد نهایی توسط ناصرالدین شاه و امین‌السطان، ماژور جرالد تالبوت و شرکت رِژی زمین مورد نیاز برای ساخت دفتر مرکزی در تهران و نمایندگی‌های شرکت در شهرهای تبریز، مشهد، شیراز و اصفهان که بیشترین تنباکو و توتون ایران در محدوده آن شهرها کشت می‌شد را خریداری کردند.

رییس رِژی ساختمان بزرگی را به عنوان دفتر مرکزی در باغ بزرگ در خارج از دروازه‌های شهر در محل فعلی خیابان فردوسیِ تهران ساخت و با دیوارهای بلند، شکل و شمائلی قلعهِ مانند به آن داد.

با شروع فعالیت شرکت رِژی در ایران شهروندانی از انگلیس، هند و پاکستان همراه خانواده‌های‌شان به ایران آمدند و در شعب رِژی در شهرهای فوق‌الاشاره پخش شدند. براساس تخمین‌های انجام شده حدود ۲۰۰ هزار نفر به ایران آمدند علاوه بر آنان حدود ۱۰۰ هزار مُبلغ و میسیونر مسیحی نیز همزمان با آنان وارد ایران شدند.

ورود ۳۰۰ هزار نفر از شهروندان کشورهای بیگانه نیاز به ساخت محل سکونت، کلیساها، کاباره، کافه و مراکز بهداشتی و درمانی فراوانی در سراسر کشور احساس شد که با حمایت سفارت انگلستان در ایران شهرک‌های متعددی در تهران و چهار شهر بزرگ مورد اشاره ساخته شد.

با آغاز فعالیت‌های شرکت رِژی در ایران، مالکان این شرکت انگلیسی اقدام به جذب هزاران زن و دختر ایرانی برای پرستاری در مراکز درمانی و بیمارستان‌ها و کار در کافه‌ها، کاباره‌ها و مراکز فساد کردند.

اثر سوء رژی

حضور پر تعداد اتباع غیر ایرانیِ عصر ناصری و نظامیانِ مسلح انگلیسی در شهرها و استان‌های کشورمان رفته رفته سبک زندگی و رفتارهای فرهنگی و اجتماعی مغایر با فرهنگ و اعتقادات مذهبی آن روزگار مردم ایران و حساس شدن بزرگان و علمای دینی را سبب شد.

خروش مردم

روحانیون و بزرگان حوزه‌های علمیه اقدامات فرهنگی و اقتصادی انگلیسی‌ها در ایران را مسبب تزلزل در بخشی از فرهنگ و دینداری مردم و تبدیل تدریجی ایران به مستعره انگلستان دانستند به همین دلیل زمزمه‌های مخالفت با حضور انگلیسی‌ها در ایران به خصوص مخالفت با شرکت رِژی و اقدامات انحصارگرانه‌اش بلند شد.

به دنبال آنان تجار و کسبه از فروش توتون و تنباکوی تولیدی به شرکت رِژی خودداری کردند حتی برخی توتون‌کاران و تجار در استان‌های اصفهان و فارس در اعتراض به آن وضعیت، توتون و تنباکوی خود را که جزو مرغوب‌ترین تنباکوهای ایران بودند را آتش زدند.

تنباکوکاران و تجار شیرازی در اعتراضات پیش‌قدم بودند. روستاییان، کشاورزان، کسبه، تاجران و حتی کارگران روزمزد به اقدامات مقامات انگلیسی شرکت رِژی اعتراض کردند.

با اوج گرفتن اعتراضات و مخالفت‌ها، بین قشون ناصرالدین شاه و مردم درگیری خونینی در گرفت. آحاد مختلف مردم به بیوت علمای دینی در شهرهای مختلف از جمله به خانه‌های آیت‌الله آقا محمدتقی نجفی اصفهانی در اصفهان، سید علی‌اکبر فال اسیری مشاور و داماد میرزا سید محمدحسن حسینی شیرازی در شیراز، شیخ فضل‌الله نوری و میرزا حسن آشتیانی در تهران و میرزا جواد مجتهد تبریزی در تبریز رفتند.

آیت‌الله آقا محمدتقی نجفی اصفهانی در اصفهان با صدور فتوایی مردم را از خریدن تنباکو منع کرد و این فتوا موجب فلج شدن شرکت رِژی در این شهر شد.

نخستین درگیری میان مردم و حکومت در شهر شیراز اتفاق افتاد. با ورود کارکنان انگلیسی شرکت رِژی به شیراز، مردم معترض در حرم شاه‌چراغ و تلگرافخانه شیراز تجمع کردند و خواستار اخراج انگلیسی‌ها از این شهر شدند اما قشون ناصرالدین شاه مردم را به گلوله بستند و موجب کشته و زخمی شدن جمعی از معترضان شدند.

مردم در سه شهر دیگر از جمله تهران، اصفهان و تبریز به پیشتازی شاگردان میرزای شیرازی دست به اعتراضات گسترده زدند.

۱۲۶۹ سالِ تحریم توتون و تنباکوی ایران
میرزای بزرگ در جلوی صفوف نمازگزاران

فتنه رژیم

سید علی‌اکبر فال اسیری، مجتهد متنفذ و داماد میرزای شیرازی بالای منبر با سخنانی پر حرارت مردم را بر ضد رِژی برانگیخت.

قشون ناصری او را در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۲۶۹ دستگیر و از راه بوشهر و بصره به عراق تبعید کردند. مردم شیراز یک روز بعد در اعتراض به تبعید سید بازارها را بستند و خواهان بازگشت او شدند اما حکومت به خواستۀ آنان اعتنا نکرد.

در آن سوی مرز، سید جمال‌الدین اسدآبادی که در آن مقطع زمانی در عراق حضور داشت به دیدار سید علی‌اکبر فال اسیری در بصره رفت و نامه معروفش به میرزای بزرگ را از طریق او به دست میرزای بزرگ رساند.

نقش‌آفرینی سید جمال

سید جمال‌الدین اسدآبادی که خود از نزدیک شاهد ظلم و جور شاهان قاجار بود و به همین دلیل به عتبات عالیات هجرت کرده بود به دیدار سید علی‌اکبر فال اسیری رفت و نامه اعتراضیش را به او داد.

در بخشی از نامه سید آمد: «ای قرآنیان، ای نگهبانان ایمان، ای پیشتیبانان دین، ای یاوران شرع مبین، ای لشگریان پیروز خدا و سرکوب کنندگان گمراهان، جناب حاج میرزا حسن شیرازی، جناب حاج میرزا حبیب‌الله رشتی، جناب میرزا ابوالقاسم کربلایی، جناب حاج میرزا جواد آقا تبریزی، جناب حاج سید علی‌اکبر شیرازی، جناب حاج شیخ‌هادی نجم‌آبادی، جناب میرزا حسن آشتیانی، جناب سید طاهر زکی صدرالعلماء، جناب حاج محسن عراقی، جناب حاج شیخ محمدتقی اصفهانی، جناب حاج ملا محمدتقی بجنوردی و سایر رهبران ملت و روسای دین و علمای بزرگوار که نائبان ائمه طاهرین هستند. خدا اسلام و مسلمین را به وجودشان عزیز کرده، دماغ کفار سرسخت را به خاک بمالد. آمین

از مدت‌ها پیش دول اروپا با اشتیاق و حرص وافری می‌خواهند کشور ایران را زیر نفوذ خود درآورند. اینها هر وقت فرصتی یافته و مجالی پیدا نموده‌اند با نیرنگ و دسیسه به طوری که موجب تنفر و تهییج احساسات عمومی نشود، کوشیده‌اند در نقاط مختلف کشور برای خود نفوذی تولید و زمینه حکومت نمودن بر آنجا را فراهم سازند ولی ضمنا هم می‌دانند علما فریب‌شان را نمی‌خورند و در مقابل اراده آنها تسلیم نمی‌شوند زیرا که توده، دل بسته به علما و گوش به فرمان روسای دینی است.

هرچه بگویند می‌پذیرد و هر کجا بایستند در نظر توده فرمان علما رد شدنی نیست و هر چه بخواهند تغییرپذیر نخواهد بود. علما هم پیوسته همت خود را صرف نگاهبانی دین نموده، نه غفلت می‌ورزند، نه فریفته می‌شوند، نه مغلوب هوا و هوس خواهند شد. اروپایی‌ها نیز از موقعیت علما مطلع بوده و پیوسته منتظر تحول و مراقب فرصتند. راستی هم اروپایی‌ها خوب پیش‌بینی کرده‌اند.

زیرا هرگاه علما با ابهتی که در نظر عوام دارند نباشند، توده عامی با میل و رغبت به کفار پیوسته و برای اینکه خود را از چنگ این دولت نجات دهد، زیر پرچم آنها در می‌آید. از چنگ دولتی ورشکسته‌ای که قدرت خود را از دست داده، از چنگ دولتی که انصاف را فراموش کرده و سازش با ملت را پشت گوش انداخته، دولتی که از اقتدار و نفوذ خود نه شرافتی تحصیل کرده و نه جانی را حفظ نموده، نه باری از دوش ملت برداشته است.

حق را باید گفت. شما پیشوایان با تصمیمی که گرفتید، اسلام را بزرگ نمودید و نام دین را بلند ساختید و دل‌ها را از هیبت خود پر نمودید. به طوری که بیگانگان عموما فهمیدند در مقابل اقتدار شما، در مقابل نیروی شما، مقاومت ممکن نیست. دانستند که شما دیوار کشور هستید و زمام ملت به دست شماست ولی مصیبت بزرگ اینجا است که شیطان برای اینکه شکست خود را در این نبرد جبران نماید، به دماغ این مرد تبه کار خارج از دین انداخته است که علما را از شهرستانها تبعید نماید.

او فهمیده است انجام اوامرش جز از طریق اطاعت افسران ارتش ممکن نیست و افسران هم مخالفت علما را نمی‌کنند و بد آنها را نمی‌خواهند، لذا در صدد برآمده است افسران ارتش را از کشور بیگانه تعیین نماید و به همین منظور ریاست شهربانی و فرماندهی هنگ قزاق را به کنت و امثال او داده، آن زندیق و دوستان او هم می‌کوشند فرماندهان ارتشی را از کشور بیگانه بخواهند. شاه هم از فرط دیوانگی از این کار خوشحال شده و به آن می‌بالد. به خدا شاه با جنون و زندقه هم عهد گردیده و متعهد شده است با خودسری و شرارت تمام دین را نابود سازد و شریعت را مضمحل کند و کشور اسلام را بدون چون و چرا به بیگانگان تسلیم نماید.

… حق را بگویم، من دوست داشتم این نامه را به همه دانشمندان تقدیم کنم، چون دانشمندان در هر نقطه‌ای طلوع نموده و هر نحوی که رشد کرده، در هر کجا که یافت بشوند، جانی هست که در پیکر دین محمد (ص) دمیده شده است.

… پیشوای دین، پرتو درخشان انوار ائمه، پایه تخت دیانت و زبان گویای شریعت، جناب حاج میرزا محمدحسن شیرازی تو وارث پیامبرانی همان ولایت عالم فقیه بر جامعه اگر ملت را به حال خود گذاشته افکارشان پریشان می‌شود چون توده نادان در معتقدات خود جز استقامت و ثبات قدمی که طبقه دانا در عقایدش نشان می‌دهد، دلیلی ندارد. اگر بخواهی می‌توانی با یک کلمه افراد پراکنده را جمع کنی و با متفق ساختن آنها دشمن خدا و دشمن مسلمانان را بترسانی و شر کفار را از سرشان برطرف نمایی.»

سید جمال‌الدین این نامه طولانی را به دست سید علی‌اکبر فال اسیری، داماد میرزای شیرازی که به عراق تبعید شد رساند و او نیز نامه را به میرزای بزرگ داد.

سید جمال نامه‌هایی همزمان با این نامه، به سایر بزرگان و علمای داخل ایران نوشت و آنان را نسبت به عواقب حضور انگلیس در ایران هوشیار کرد.

۱۲۶۹ سالِ تحریم توتون و تنباکوی ایران
سید جمال‌الدین اسدآبادی

فتوای میرزای بزرگ

یک سال بعد از امضای قرارداد رژی، آیت‌الله سید محمدحسن میرزای شیرازی خطاب به شاه تلگراف زد. تلگراف میرزا به واسطه کامران میرزا فرزند سوم ناصرالدین شاه به دربار ناصری رسید.

میرزای بزرگ در این تلگراف نوشت: «کسانی که از کشور تبعید شده‌اند (منظور تبعید سید علی‌اکبر فال اسیری و سایر بزرگان حوزه‌ها به عراق بود) به کشور بازگردانده شوند.»

چند ماه بعد از بی‌اعتنایی ناصرالدین شاه به تلگراف میرزا، او فتوای تحریم تنباکو را به این شرح صادر کرد: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال توتون و تنباکو بِاَی نَحوِ کانَ در حکم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.»

مقلدان میرزا در ایران و تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان ایرانی توتون و تنباکو با اطلاع از فتوای میرزا تولید و مصرف را متوقف کردند.

با استمرار این وضعیت شبکه تولید شرکت رِژی در ایران مختل شد و موقعیت این شرکت در داخلی ایران به خطر افتاد.

با ادامه یافتن اعتصابات و اعتراضات عمومی، ناصرالدین شاه مجبور به فسخ قرارداد رژی شد.

او برای جلب نظر تالبوت و دولت وقت انگلستان مجبور به پرداخت غرامت سنگینی شد.

منابع:

بامداد، شرح حال رجال ایران، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۳۸

مدنی، میرزای شیرازی: احیاگر قدرت فتوا، ۱۳۷۱ش، ص۲۷ و ۲۸

شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، به همت رسول جعفریان، صص ۱۱۴ – ۱۲۲

سه سال در دربار ایران، ص۲۲۰؛ تیموری، تحریم تنباکو، صص۲۸، ۱۷۷، حاشیه؛ عباس میرزا، شرح حال عباس میرزا ملک آرا، ص۱۱۴

رای متن قرارداد، تیموری، تحریم تنباکو، صص۲۹-۳۲؛ معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورۀ قاجار، صص۴۱۳-۴۱۶؛ محدث، چند امتیازنامۀ عصر قاجار، صص۷۵-۷۸

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا