گفتمان‌های دیپلماتیک در آسیای غربی

هرکدام از کشورهای منطقه یا صاحب نفوذ در منطقه با انتخاب هریک از این چارچوب‌های سیاسی یا گفتمان‌ها اهداف و منافع ملی خود را دنبال می کنند. 

در ابتدا به نظر می رسد هر کشوری در منطقه چارچوب سیاسی خاص خود را دارد ولی اگر عناصر متشکله و مولفه های اصلی این چارچوب‌ها سیاسی را کنار هم بگذاریم می توانیم با اندک تسامحی همه آنها را در سه طیف کلی دسته بندی کنیم و آنها را گفتمانهای دیپلماتیک منطقه بنامیم. این سه گفتمان به شرح زیر هستند:

١- گفتمان باج خواهی

رژیم صهیونیستی پیش برنده اصلی این گفتمان است و حد یقفی برای باج خواهی او وجود ندارد. این رژیم از بدو شکل گیری در کنار پیشبرد اهداف خود با جنگ و اشغالگری، دیپلماسی باج خواهی را مشی اصلی سیاست خارجی خود در منطقه و جهان قرارداده و با پشتیبانی آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی گفتمان باج خواهی را به عنوان اصل انکار ناپذیر برای اهداف و منافع اسرائیل تثبیت نموده است.

٢-گفتمان مدیریت تنش

این گفتمان درمقابل گفتمان باج خواهی قرار دارد و اگر پشتوانه قدرت سخت گفتمان باج خواهی، آمریکا و اروپا باشد، پشتوانه گفتمان مدیریت تنش جبهه مقاومت و جریان ضداستکباری جهانی است. البته آنچه مسلم است پشتوانه قدرتی گفتمان باج خواهی قوی تر و عملیاتی تر از پشتوانه گفتمان مدیریت تنش است و اینجا باید تحرک سیاسی این گفتمان مدیریت تنش بیشتر و جدی تر و متکی به ابتکارات نوین باشد تا با قدرت نرم خود تا حدی بتواند کاستی های قدرت سخت خود را جبران کند.

٣- گفتمان بی طرفی

موضع اعلامی طیف وسیعی از کشورهای منطقه و فرامنطقه گفتمان بی طرفی است ولی اگر این موضع آنها را با دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم مشخص خواهد شد که در عمل موضع بی طرفی آنان در خیلی از موارد به سود گفتمان باج خواهی تمام می شود.

در جریان سفرهای اخیر دکتر عراقچی به کشورهای منطقه و گفتگو با مقامات این کشورها در گزارش‌های خبری از ملاقات‌ها و مذاکرات که از طرف رسانه های آن کشورها منتشر شده است شاهد این چارچوب بندی خبری هستیم که این کشورها اعلام می دارند اجازه نخواهند داد آسمان آن کشورها مورد استفاده هیچ کشوری برای حمله به کشوری دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

معنی عملی این چارچوب بندی خبری اعلام بی طرفی بین ایران و اسرائیل است ولی وقتی پایگاه‌های نظامی آمریکا که در خاک آنان مستقر است و همه می دانند که وظیفه مهم این پایگاه ها حمایت عملی از اسرائیل است و اعلام‌ بی طرفی آن کشورها در عمل امکان پذیر نبوده و آنها خواسته یا ناخواسته از عملیات نظامی اسرائیل به جهت حضور پایگاه های نظامی آمریکا که پشتیبان عملیات اسرائیل هستند، حمایت می کنند.

در چنین شرایطی چه باید کرد؟ 

آیا باید این مجموعه کشورها را رها کرد یا وارد جنگ سرد با آنان شد؟ بر عکس معتقدم که حتما باید تماس‌های دیپلماتیک را با آنان افزایش داد و به هر میزان ممکن آنها را با مسائل و موضوعات‌ گفتمان مدیریت تنش درگیر ساخت.

اگر به افکار عمومی این کشورها دقت کنیم با واقعیت انکار ناپذیری روبرو می شویم که افکار عمومی این کشورها به شدت طرفدار حقوق فلسطینی ها بوده و ضد اشغالگری و گفتمان باج خواهی اسرائیل است لذا ارتباط با این کشورها تا حدی موجب آزاد سازی نیروی افکار عمومی به نفع گفتمان مدیریت تنش می شود.

در گفتمان مدیریت تنش یک مساله را نباید فراموش کرد که مساله اصلی در حال حاضر مساله فلسطین و صیانت از حقوق آنان است و این موضوع بدون مقاومت ممکن نخواهد شد و در مرحله کنونی وظیفه مهم گفتمان مدیریت تنش صیانت از مقاومت است و مسائل و موضوعات دوجانبه ایران و این کشورها هرچند ممکن است در جریان این دیدارها مطرح شود ولی مساله اصلی در این دور از گفتگوها مدیریت تنش و مقابله با گفتمان باج خواهی اسرائیل است. 

آنچه در نشست اخیر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با اتحادیه اروپا شاهد بودیم متاسفانه نوعی سوءاستفاده سیاسی از نشست مشترک این کشورها با وزیرخارجه کشورمان بود که آنها طبق معمول قدر این حسن نیت ایران را ندانسته و در حالی که ایران برای یک مساله مشترک اسلامی و عربی به نام فلسطین که سالها همه کشورهای عربی را به خود مشغول داشته، وارد صحنه می شود و هزینه‌ های مادی و سیاسی زیادی می دهد و بخاطر مساله فلسطین علیرغم سوابق مختلف با انها دور یک میز نشسته و برای آینده صحبت می کند اما همین کشورها بلافاصله در اروپا بجای این که خواستار توقف جنایات اسرائیل شوند یک موضوع سوءتفاهم دوجانبه ایران و امارات را برجسته می کنند. 

به هرحال ما درجهان واقعیت‌ها زندگی می کنیم و مبارزه با ظلم یک اجبار است نه یک انتخاب.

۳۱۱۳۱۱

دکمه بازگشت به بالا