استان ها

جایگاه زنان در انقلاب اسلامی

به گزارش خبرگزاری مجله تفریحی زیباروز، زنان و بانوان از ارکان اساسی جوامع بشری و جامعه اسلامی به شمار رفته و عالی‌ترین نقش سازنده را با عناوین همسر و مادر در زیستی انسانی دارا می‌باشند و از طرف دیگر جامعه برای باروری و پویایی در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، نیازمند نیروی عظیم زنان به عنوان نیمی از نیروی جامعه است.  

در این میان زنان انقلابی و مسلمان وظیفه دارند تا ضمن تلفیق حضور در صحنه همراه با معیار‌های اسلامی و دینی از قبیل حجاب، عفاف، رعایت حقوق همسر، رعایت اخلاق اجتماعی و اقتصادی و اداء نمودن سهم خود به عنوان مادر در قبال تربیت فرزندان، زنگار‌های کج اندیشی متحجران و مقدس مابان از یک طرف و از سوی دیگر غربزدگانی که قائل به استفاده ابزاری از زن هستند را زدوده و جایگاه واقعی زن مسلمان را به عنوان الگوی نوینی برای زنان جهان احیا نموده و فضای سالمی را که در آن فضا امکان سوء استفاده و یا استفاده ابزاری از زن امکان پذیر نباشد، بوجود آورند. شالوده دین اسلام بر اجتماع بنا شده است و در هیچ شأنی از شئون بشری، اجتماع را مهمل نگذاشته است. اجرای بسیاری از وظایف و تکالیف اسلامی، به تشکیل اجتماع نیاز دارد و ظرفاجتماعی میخواهد.  

انسان در اسلام واحد مستقل و مجزایی نیست که فقط دارای وظایف فردی است، بلکه روابط او با اجتماع و جامعهء  بشریت گره خورده است. امام صادق (ع) اجتماعی بودن را از ضروریات زندگی انسان دانسته و فرموده است: «شما بناچار محتاج مردمید و هیچ کس در زندگی بی نیاز از مردم نیست و مردم به همدیگرمحتاجند.»

زنان و بانوان از ارکان اساسی جوامع بشری و جامعه اسلامی به شمار رفته و عالی‌ترین نقش سازنده را با عناوین همسر و مادر در دوایر زیستی انسانی دارا می‌باشند و بدین خاطر است که اگر بانوان در جامعه‌ای سالم و با کمال و عفت پیشه باشند و از انحرافات بنیان برانداز بدور باشند، آن جامعه در کمال سلامت اخلاقی و سعادت انسانی خواهد بود. بنابر این بی جهت  نیست که دین جاودانی اسلام که دربردارنده تمامی نیاز‌های بشر مترقی تا پایان قرون تکاملی انسان است اهمیت زیادی به این قشر بزرگ و مهم جامعه داده است. قرآن زن و مرد را بطور یکسان مورد خطاب قرار داده، خود را چنین معرفی می‌کند: 

این کتابی است که هیچ شک و شبه‌های در آن نیست و هدایت است برای با تقوایان. با تقوایان، زنان و مردانی هستند که با گوش جان سپردن به قرآن و عمل به احکام آن، به رستگاری میرسند.  

شواهد گوناگون تاریخی گواه مشارکت موثر توده زنان مسلمان در تحولات اجتماعی معاصر ایران است. مطالعه تاریخ اجتماعی معاصر زنان نشان می دهد که نقش اصلی در جنبش‌های ضد دولتی و حتی ضد استعماری و نیز مخالفت با استبداد با زنانی بوده است که با خواست علمای دینی و با انگیزه‌های مذهبی و با هدف حفظ کیان کشور و دین، پای در میدان مبارزه نهادند، و برای پیگیری مطالبات اجتماعی خود جذب اندیشه‌های غیر بومی نشدند.  

در دوره‌های بعدی زنان با تاسی به تجربه مشارکت‌های سیاسی اجتماعی گذشته، به تصاعد فعالیت‌های خود پرداختند و بیش از گذشته گرایش‌های دینی در جنبش زنان ایران تقویت شد به گونه‌ای که در جریان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ شاهد مشارکت گسترده زنان ایرانی بودیم. این مشارکت گسترده به موازات گسترش ارزش‌های اسلامی در جامعه و اقبال بیشتر زنان ایرانی به ارزش‌های دینی انجام می‌گرفت. امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب به عنوان یک رهبر دینی خواستار حضور اجتماعی – سیاسی زنان در جامعه شدند.
در واقع نقش زنان مسلمان ایرانی در تاریخ معاصر بسیار مهم و موثر بوده و آن‌ها با حفظ ارزش‌های دینی و ملی به میدان آمده و با این کار ثابت کردند که نه تنها شرط حضور زنان مسلمان در عرصه سیاسی-اجتماعی، کنار نهادن ارزش‌های مذهبی و ملی نیست، بلکه با حفظ آن می‌توان عالی‌ترین حضور موثر و وسیع را به نمایش گذاشت. اما متاسفانه این مشارکت فعال زنان مسلمان در تاریخ نویسی و تاریخ نگاری‌های روشنفکران بازتاب لازم را نداشته و در بسیاری از موارد مشارکت به نام گروه‌های دیگر ثبت شده است. در اینجا به طور فهرست وار به برخی از وقایع مهم و موثر که بعضی از آن‌ها نیز تاریخ ساز بوده اند، اشاره می کنیم.
۱.    انقلاب مشروطه
۲.    نهضت تنباکو و فسخ قرارداد رژی
۳.    مجاهدت زنان دشتستانی در مبارزه با انگلیس 
۴.    مشارکت در انقلاب‌های مردمی 
۵.    حمایت از علمای دین
۶.    واقعه کشف حجاب
۷.    حادثه گریبایدوف

پس از انقلاب اسلامی، تحولی در مفهوم مادر بودن پدید آمد و بر این پایه، دامنمادر،  بزرگترین مدرسه شد و تنها پرورشدهنده  فرزندان این مرز و بوم، به این وسیله، مادری به یک وظیفه الهی، مسئولیت بزرگ و امری شریف تبدیلگردید که باید به تربیت فرزندان متقی بپردازد و فرزندانی نیکو به جامعه تحویل دهد. مادری به کار پیامبران تشبیه میشد از آن رو که وظیفه هر دو، تربیت انسان است.  مادران نیز در خود احساس مسئولیت کردند و در تربیت فرزندان کوشیدند تا کودکان آن روز و جوانان فردا بتوانند حافظ آمال انبیای الهی شوند.

تحول دیگری نیز در این زمینه روی داد: زنان وظیفه اصلی خود را ایفای نقش مادری و همسری دانستند بدون آنکه مادر و همسر بودن را اهانت به خود و مقام زن تلقی کنند. البته پرداختن به وظایف مادری و همسری، آنان را از حضور اجتماعی محروم نساخت. آنان به خوبی بین وظایف اجتماعی که اینک دیگر بر آنان واجب بود و وظیفه در خانه، تلفیق صحیحی پدید آوردند، بهگون‌های که هیچ یک از آن دو، مُخل انجام وظیفه در عرصه دیگر نبود و در این راه از حضرت زهرا (ع) الگو گرفتند و به سیره آن حضرت عمل نمودند که به وقت ضرورت به مسجد میرفت و در دفاع از مقام ولایت داد سخن میداد و زمانی که ضرورتی نبود، در خانه میماند و به خانهداری، مادری و همسری میپرداخت.  امروز و در ایامی که وارونگی ارزش‌ها در جهان مادی، خود دارای ارزش شده و تمامی جهان کفر و الحاد در صدد ایجاد نظم و نظامی مطابق با سلیقه ارببنیادگرایی تلقی می‌شود و هر چیزی که نقش خدا را از زندگی محو کرده و بی ایمانی را رواج دهد، مجاز شناخته می‌شود، حضور در صحنه و نقش آفرینی و ترویج حضور مقتدرانه همراه با دین باوری، از حساسیت بیشتری برخوردار می‌شود.  

نویسنده: حسن چگینی
 انتهای پیام/ 

دکمه بازگشت به بالا